معنی فرایند و جریان

فرهنگ فارسی هوشیار

فرایند جریان

فرایند شارش


فرایند اتلافی

فرایند و نیکی (ونی تلف شده)


فرایند اختناقی

فرایند خفانشی


فرایند معکوس

فرایند برگشت

حل جدول

فرایند و جریان

روند


فرایند

به انجام رساندن، روند

پروسه

فراشد

فرهنگ عمید

جریان

روان شدن آب یا هرچیز مانند آن،
(اسم) [مجاز] رویداد، حادثه، ماجرا،
(اسم) [مجاز] فرایند،
(اسم) [مجاز] موضوع،
(اقتصاد) گردش و دست‌به‌دست شدن پول،
* جریان صفرا: عبور صفرا از یاخته‌های کبدی به کیسۀ صفرا و مجاری صفراوی و ریختن آن در روده و جذب مجدد قسمتی از آن در خون و بازگشت آن به کبد،

عربی به فارسی

جریان

سیل , سیلا ن , ریزش درونی , جریان بداخل

فارسی به آلمانی

فرایند

Bearbeiten, Verarbeiten, Verfahren, Vorgang (m)

فرهنگ معین

فرایند

(فَ یَ) مجموعه عملیات و مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص.


جریان

روان شدن (آب و هر چیز مانند آن)، واقع شدن امری، دست به دست شدن پول. [خوانش: (جَ رَ) [ع.] (مص ل.)]

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرایند

عملیه

معادل ابجد

فرایند و جریان

615

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری